پذيرش قطعنامۀ ۵۹۸؛ تلخِ شيرين

به خبرنامه جامع تخصصي گردشگري خوش آمديد.

پذيرش قطعنامۀ ۵۹۸؛ تلخِ شيرين

۹ بازديد

امروز 33 سال از تصويب قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل و پايان جنگ هشت ساله ايران و عراق مي گذرد. “جنگي كه به گواه اسناد و مدارك متعدد و غير قابل انكار صدام حسين و ماهيت تهاجمي وي و رژيم بعث عراق در حمله به كويت آغاز شد.” به گزارش مجله روز ، در …

پذيرش قطعنامۀ ۵۹۸؛ تلخِ شيرين https://majale-rooz.ir/2021/07/پذيرش-قطعنامۀ-۵۹۸؛-تلخِ-شيرين/ مجله روز Sun, 18 Jul 2021 11:50:21 0000 عمومي https://majale-rooz.ir/2021/07/پذيرش-قطعنامۀ-۵۹۸؛-تلخِ-شيرين/ امروز 33 سال از تصويب قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل و پايان جنگ هشت ساله ايران و عراق مي گذرد. “جنگي كه به گواه اسناد و مدارك متعدد و غير قابل انكار صدام حسين و ماهيت تهاجمي وي و رژيم بعث عراق در حمله به كويت آغاز شد.” به گزارش مجله روز ، در …

امروز 33 سال از تصويب قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل و پايان جنگ هشت ساله ايران و عراق مي گذرد. “جنگي كه به گواه اسناد و مدارك متعدد و غير قابل انكار صدام حسين و ماهيت تهاجمي وي و رژيم بعث عراق در حمله به كويت آغاز شد.”

به گزارش مجله روز ، در يادداشتي به عصر ايران براي مهرداد خدير: “امروز سي و سومين سالگرد تصويب قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل و پايان جنگ هشت ساله ايران و عراق است ؛ جنگي كه توسط صدام حسين در كتاب جديد سيد عطاullahالله مهاجراني آغاز شد (انتقاد تحريف مدرن امام خميني) و با هدف رد كيفرخواست رهبر معظم انقلاب ، شواهد بسياري از اسناد و مدارك غيرقابل انكار است. ما همچنين شاهد تجاوزات وي و حمله رژيم بعث عراق به كويت بوديم.

با اين حال ، بسياري وجود دارند كه معتقدند ممكن است قبل از 17 ژوئيه 1988 به پايان رسيده باشد ، اما به چند دليل ادامه يافت و در نقطه اي پايان يافت كه ترس از حمله شيميايي و فاجعه انساني تحت فشار قرار گرفت و انگيزه شركت در جنگ و حضور در عراق كاهش يافته بود ، و با اين حال تصور نمي شد كه امام خميني ، كه شعار “جنگ تا پيروزي” را تأييد كرده بود ، اعلام مي كرد: “قرآن در بالا گفته است:” جنگ جنگ است تا پايان فتنه در او موافقت كرد كه “جهان” و “اگر اين جنگ بيست سال باشد” ما ايستاده ايم.

بدون ترديد ، اين شجاعت امام بود كه علي رغم تأييد اعتراضات قبل از پذيرش آتش بس ، به تصميم سياستمداران و كارشناسان احترام بگذارد ، و مي توان اهميت پذيرش قطعنامه را هنگامي كه تصور كنيم كار بعدي دشوار است ، درك كرد. رهبر گران قيمت اگر او آن را نپذيرد. چه ، اگر او قبول مي كرد ، در ابتدا كار را خلاف روش امام مي دانستند و اگر او قبول نمي كرد كشور فرسوده تر مي شد. بنابراين ، تصميم شجاعانه حضرت امام خميني (ره) در پذيرش مسئوليت با تعبير «نوشيدن جام زهر» خدمت بزرگي به كشور ، نظام ، مردم و رهبر بعدي بود. زيرا وضعيت جنگ و بن بست آن به يك چالش جدي و در واقع به يك چالش فوق العاده تبديل شده بود.

روز پايان جنگ بايد به عنوان يك قانون كلي جشن گرفته شود. خصوصاً به اين دليل كه دشمن به هيچ يك از اهداف اصلي خود – تجزيه بخشي از ايران و سرنگوني دولت – نرسيده است ، اما اين اتفاق در 17 ژوئيه رخ نمي دهد. زيرا امام خميني (ره) تصويب قطعنامه را با تعبير «نوشيدن جام زهر» ذكر كرده و آن را تلخ تلقي كرده است.

برخي البته روز پايان جنگ را 17 ژوئيه و اعلاميه پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران كه 20 آگوست 1988 ، روز رسمي آتش بس است ، و برخي ديگر مانند آقاي محسن رضايي ، فرمانده سپاه در سالهاي جنگ ، روزي را پيشنهاد كرده است كه نيروهاي مجاهدين خلق از ارتش بعثي كمكها را پس گرفتند تا آن را به عنوان روز پيروزي ثبت كنند و البته اين پيشنهاد جدي گرفته نشده است.

33 سال از پايان جنگ مي گذرد و شما بايد 40 ساله باشيد تا سال هاي جنگ را به ياد بياوريد. با اين حال ، بچه هاي جنگ در دوران كودكي خود از جنگ مطلع شدند و من به آنها توصيه مي كنم كه كتاب “اين جنگ بود” توسط يك همكار و دوست عزيز – احسان محمدي – كه اين كتاب را بر اساس خاطرات كودكي خود نوشت ، بخوانيد حضور مستقيم او در جبهه و جنگ و شهادت برادرش ابوذر. در سالهاي پس از جنگ و در ميدان مين ، او نشان داد كه جنگ در بزرگسالي متوقف نشده است.

فيلم تكان دهنده “تنگه ابوغريب” بهرام توكلي در مورد اهميت پذيرش قطعنامه به رغم شعارهاي “جنگ به جنگ” و “قبول صلح به شرط مجازات يا سقوط صدام حسين” كافي است. البته داستان فيلم درباره قطعنامه نيست ، بلكه در مورد داستان كودكان اين سرزمين است كه يك هفته قبل از تصويب قطعنامه در آن تنگه مظلوم كشته شدند ، اين بدان معناست كه اگر جنگ ادامه داشت ، اين صحنه ها تكرار شود و البته اگر دو هفته زودتر تمام شود اين اتفاق نمي افتد.

فيلمها و سريالهاي زيادي درباره جنگ ايران و عراق ساخته شده است ، اما به دليل نيازهاي دوران دفاع مقدس ، تبليغات و اتهام عرفاني آن واقعيت برهنه و خشن جنگ را غرق مي كرد. فيلم هاي حاتميا كيا عمدتا درام هايي با موضوع جنگ و در حاشيه هستند و متن نيستند (البته منو و روبان قرمز را جدا مي كنم) ، اما عشق به جنگ و به قول مصطفي مالكيان ، تضاد بين گوشت و خون انسان در مقابل اسلحه در دو فيلم بيشتر احساس مي شود. ما انجام مي دهيم: يكي “ملكه” ساخته شده توسط يكي “محمد علي باشا آهنگر” و ديگري همان “تنگه ابوغريب” است كه توسط بهرام توكلي اداره مي شود.

من يك فيلمساز نيستم كه نياز به انتقاد داشته باشد ، بنابراين رسول ملاقلي پور و آثارش ناشناخته هاي كوچك شاهكار بهرام بيضايي هستند كه جنگ و پيامدهاي آن را محكوم مي كند. هدف اين است كه فيلمهايي ساخته شود كه اهميت پايان جنگ را به ما يادآوري كند ، جدا از جنبه هاي ايدئولوژيك و حماسي ، تا بدانيم كه قطعنامه 598 تا چه حد تصويب شده است و ادعاهاي افراد ناآگاه كه مي خواستند غرق شوند را ناديده بگيريم. كشور. جنگي ديگر ، اين بار هزار برابر خسارت بارتر.

سه سال پيش ، به بهانه يك مستند BBC در مورد قطعنامه 598 ، به سه نكته كمتر شناخته شده اشاره كردم. البته ، اكنون نمي توان از همين اصطلاح “كمتر گفته شده” استفاده كرد ، زيرا خودم آن را نوشتم ، اما هنوز هم مناسب است كه به اين سه نفر تصويب قطعنامه 598 را يادآوري كنم:

1. هاشمي رفسنجاني در اولين مصاحبه خود پس از پذيرش قطعنامه به عنوان قائم مقام فرمانده كل نيروهاي مسلح و رئيس مجلس شوراي اسلامي ، براي پذيرش آتش بس و قطعنامه از دو جا به آيت الله منتظري مراجعه كرد. با توجه به جايگاه مرحوم منتظري به عنوان معاون وقت در آن زمان و تأثير در رزمندگان اصفهان و نجف آبادي با بيشترين تعداد شهدا و جانبازان ، با اين انتصاب و تأييد ، زمينه قبولي با آنها افزايش مي يابد.

۲. در تيرماه سال 67 ، هاشمي رفسنجاني نه دو ، بلكه سه گزارش به امام ارائه داد. اول ليست آرزوهاي محسن رضايي براي پيروزي در جنگ ، دوم گزارش ميرحسين موسوي در مورد واقعيت هاي اقتصادي (و برخلاف روياهاي گزارش قبلي) و سوم گزارش سيد محمد خاتمي معاون ستاد ارتش براي امور فرهنگي ، كه به وضوح كاهش داوطلبانه و علاقه را نشان مي دهد. بازگشت به جبهه ها اعلام شده است. به نوعي ، به غير از سربازان ، عملاً هيچ نيروي داوطلب جديدي وجود نداشت ، يعني به نظر مي رسيد كه به دليل تمايل جامعه جهاني براي پايان دادن به جنگ و حضور در سرزمين عراق ، از مشروعيت ادامه جنگ كاسته شده است. با توجه به اعتماد امام و دوستي نزديك سيد احمد خميني با سيد محمد خاتمي ، مي توان گفت كه اين گزارش نيز م wasثر بود و تصميم امام صرفاً براساس گزارش هاي نظامي ، اقتصادي و سياسي يا ترس از حمله شيميايي نبود ، بلكه جنبه اجتماعي را نيز در نظر گرفت.

3. تنها گروهي در داخل ايران كه علناً با ادامه جنگ پس از بهبودي خرمشهر مخالفت كرد ، نهضت آزادي و يارانش در بازرگان بودند و آنها بودند كه پس از بازيابي بندر خرمشهر ، بندر خرمشهر را پس گرفتند. ، به ويژه پس از صدور قطعنامه در سال 1987. دولت مي خواست اين قطعنامه را تصويب كند تا جنگ فرسايشي ، پر از تلفات ، پايان يابد. البته كانال ارتباطي وي با امام پس از سال 64 بسته شد زيرا مرحوم سيد احمد خميني تمايلي نداشت و علاقه مرحوم آيت الله پسنديده ، برادر بزرگتر امام افزايش نيافت و در همان سال 64 ، هنگامي كه دكتر يزدي با امام ملاقات كرد ، از او خواسته شد تا درباره جنگ بحث كند و وقتي او به جنگ اشاره كرد ، امام اتاق را ترك كرد و اين آخرين ديدار دكتر يزدي با امام بود.

كافي است چند روز قبل از تصويب قطعنامه در تاريخ 18 ژوئيه 1988 به روزنامه كيهان مراجعه كنيد و در مقاله اي با عنوان قرمز بزرگ نحوه حمله به تجار ملي و مذهبي را ببينيد و مي خواهند جنگ براي چه كاري انجام شود؟ پايان. البته پس از سال 1964 و قطع روابط با رهبر معزول انقلاب ، برخي از نيروهاي ملي روابط خود را با آيت الله منتظري تقويت كردند. با اين حال ، من مي خواهم در اينجا نام ديگري ذكر كنم ، كه شايد در پايان جنگ كمتر در نقش او ذكر شود ، و “آيت الله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي” ، يكي از مقلدان آن زمان است. همان مرجعي كه عمدتاً به دو دليل شناخته مي شود: يكي كتابخانه ارزشمند دست نويس و ديگري اينكه وي هرگز به سفر حج نرفته است زيرا صرف درآمد حاصل از تجهيز كتابخانه به وي اجازه پرداخت هزينه سفر حج را نداده است. جنبه سوم و نقش آن در پايان جنگ ناديده گرفته شده است.

من از شخصي بسيار قابل اعتماد مطلع شدم كه ، در پايان جنگ ، يكي از مراجع تقليد با در نظر گرفتن نياز به حضور پسرش در جبهه عراق و زمين ، نامه اي نوشت و عليرغم اعلام وضع موجوديت ‘عراق در صلح. در نامه اي به امام خميني ، به نظر مي رسد او ابراز نگراني مي كند كه توجيه شرعي براي ادامه حضور در عراق از بين رفته است و او ديگر نمي تواند مراجع تقليد ديگر را متقاعد كند ، و اين نامه خطاب به امامي است كه علاقه زيادي به وي و پس از ماجراهاي آيت الله شريعتمداري. او نمي خواست دو مقام ديگر قم احساس جدائي كنند ، وي بر تصميم پذيرش قطعنامه تأثيرگذار بود.

علاوه بر اين ، آيت الله مرعشي ، پسر عموي مهندس بازرگان و مرجع تقليد وي ، و هنگامي كه نظر شوراي انقلاب به نخست وزير بازرگان و قبل از حكم رهبر معظم انقلاب اعلام شد ، بازرگان وظيفه اي را از آقاي مرعشي نجفي و سپس با گزارش شهيد مطهري موافقت كرد. بنابراين مي توان تصور كرد كه مواضع وي در پايان جنگ نتيجه گفت وگو با خود بازرگان و اعتماد به عقايد سياسي وي بوده است.

33 سال پيش ، در 18 ژوئيه 1988 ، كه فكر مي كنم همان امروز يكشنبه بود و ساعت 14:00 خبر پذيرش قطعنامه 598 توسط ايران از راديو خوانده شد ، اين به معناي آتش بس در جنگ بود. ، و دو روز بعد ، محمدرضا حياتي پيام امام را به كنگره حج فرستاد ، و ما هنوز لحن طنين انداز بخشهاي مربوط به قطعنامه را به ياد داريم:

“خوشا به حال شهداني كه درگذشتند و واي بر من كه هنوز زنده ام و جام زهرآگين رزولوشن را تحمل كرده ام …”

كمتر از يك سال بعد ، اين پذيرش واقعيت و ترجيح منافع ملي بر اهداف ايده آل تشييع با شكوه امام خميني (ره) تأثير گذاشت و كساني كه بدن فرزندان خود را به جنگ رانده بودند نيز در اين آيين شركت كردند.

براي دانستن اينكه پذيرش قطعنامه براي امام تا چه حد تلخ و تأسف آور بود ، كافي است بدانيد كه پس از آن همه جلسات علني رهبر معظم فقيد در جماران لغو شد و فقط جلسات كوتاه با اعضاي كابينه (رئيس: آيت الله خامنه اي و نخست وزير: مهندس موسوي) و وزير امور خارجه شوروي ادوارد شواردنادزه پيامي براي پاسخ گورباچف ​​دريافت كردند و به گفته كيومرث صابري (گل آقا) ، وي در پاييز با امام ملاقات كرد ، بسيار خسته و افسرده بود. هنگامي كه معرفي شد ، به لبخند خود افتخار مي كند ، او در چهره امام نشسته است.

گرچه تلخي پذيرش قطعنامه و مقايسه آن با جام زهر باعث سو mis تفاهم كساني شده است كه سياستمداران را به تحميل آن به امام متهم مي كنند ، واقعيت هاي بعدي دليل اين تصميم را ثابت كرده و از ضرر و زيان جلوگيري مي كند.

محمدرضا حياتي ، مجري پيشين اخبار ، شايد درست گفته باشد كه “همه مي دانند كه غم انگيزترين خبري كه من خواندم درگذشت امام در صبح 5 ژوئن 1989 بود ، اما شايد خيلي ها نمي دانند كه شيرين ترين اخباري كه من در 17 ژوئيه 1988 و اعلاميه قطعنامه 598 خواندم: “زيرا اين باعث خوشحالي مردم و پايان جنگ شد.”

انتهاي پيام

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.