روايت چند جنايت ناشي از افسردگي بعد زايمان

به خبرنامه جامع تخصصي گردشگري خوش آمديد.

روايت چند جنايت ناشي از افسردگي بعد زايمان

۶ بازديد

آيا مي توان فرزندي را به جز عشق مادر كشت؟ متأسفانه پاسخ مثبت است. گاهي اوقات بيماري رواني فرد را به يك هيولا تبديل مي كند كه بعيد است كاري انجام دهد. مانند مادراني كه نوزادان خود را به دليل افسردگي پس از زايمان مي كشند. يك تراژدي مكرر و تنها راه پيشگيري از آن …

روايت چند جنايت ناشي از افسردگي بعد زايمان https://majalehirani.ir/2021/روايت-چند-جنايت-ناشي-از-افسردگي-بعد-زاي/ مجله ايراني Wed, 04 Aug 2021 20:04:26 0000 عمومي https://majalehirani.ir/2021/روايت-چند-جنايت-ناشي-از-افسردگي-بعد-زاي/ آيا مي توان فرزندي را به جز عشق مادر كشت؟ متأسفانه پاسخ مثبت است. گاهي اوقات بيماري رواني فرد را به يك هيولا تبديل مي كند كه بعيد است كاري انجام دهد. مانند مادراني كه نوزادان خود را به دليل افسردگي پس از زايمان مي كشند. يك تراژدي مكرر و تنها راه پيشگيري از آن …

آيا مي توان فرزندي را به جز عشق مادر كشت؟ متأسفانه پاسخ مثبت است. گاهي اوقات بيماري رواني فرد را به يك هيولا تبديل مي كند كه بعيد است كاري انجام دهد. مانند مادراني كه نوزادان خود را به دليل افسردگي پس از زايمان مي كشند. يك تراژدي مكرر و تنها راه پيشگيري از آن تشخيص زودهنگام و درمان بيماري است.

به گزارش مجله ايراني ، روزنامه “جام جم” با اين مقدمه نوشت: در دسامبر سال گذشته ماموران پليس در قتل نوزاد دو ماهه نقش داشتند. در حضور پليس در محل ، جوانان گفتند كه دو ماه پيش همسرم فرزند ما را به دنيا آورد ، اما پس از آن عصبي شد. امروز وقتي از سر كار به خانه آمدم ديدم كه فرزندم مرده است و همسرم بالاي سر او نشسته است.

با بررسي كالبد شكافي مشخص شد كه نوزاد بر اثر ضربه شديد به سر جان خود را از دست داده است. بنابراين تحقيقات از مادرش آغاز شد. در بازجويي ، دختر ادعا كرد كه “سارقان به خانه آمدند و پس از كشتن پسرم فرار كردند”.

تحقيقات پليس نشان داد كه اين ادعا صحت ندارد. به همين دليل ، دختر دوباره بازجويي شد ، اما اين بار او ادعا كرد كه “سارقان با شكستن ديوار به خانه نفوذ كردند.” از آنجا كه خانه امن بود ، بازجويي از مادر ادامه داشت تا اينكه او دو ماهه خود را به دنيا آورد. كودك خردسال. او به قتل اعتراف نكرد.

دختر در بازجويي گفت: “زندگي من از زمان تولد فرزندم آشفته شده است. من نتوانستم به سر كارم بروم. احساس مي كردم بچه زندگي مرا خراب كرده است و بنابراين نمي توانم تحمل كنم. امروز بچه آنقدر گريه كرد كه اعصابم خرد شد و من آنقدر به زمين او زدم كه سرش به زمين خورد. سپس منتظر بودم دستگير شوم.

پدر اين كودك همچنين به پليس گفت: همسرم پس از زايمان افسرده مي شد و هميشه به من مي گفت كه ارواح و ارواح به او دستور داده اند كه من و فرزندانم را بكشد. من نيز نگران رفتار او بودم ، اما آن موقع ديگر دير شده بود و او جان پسرم را گرفت.

جنون يك تيربار

در چهاردهم مرداد 91 زن جوان با اورژانس 115 تماس گرفتند و اعلام كردند كه روحيه خوبي ندارند و از مشاوران كمك خواستند. يك زن 28 ساله با دو فرزند چهار و يك ساله با حضور تيم اورژانس اجتماعي در محل مشاهده شد و ممكن است كودكان از افسردگي پس از زايمان رنج ببرند. به همين دليل ، او از مادر جوان اجازه گرفت تا او را به مركز درماني ببرد و از فرزندانش خواست براي درمان به يك خانه رفاهي امن بروند.

يك ساعت بعد ، هنگام بازگشت از محل كار ، پدر خانواده با اين امر مخالفت كرد و مدعي شد كه من همسرم را نزد روانپزشك مي برم. كارشناسان اورژانس در 9 اوت با مردي 30 ساله تماس گرفتند ، اما آنها ادعا كردند كه قرار ملاقات با پزشك دو هفته مانده است. روزها به همين ترتيب گذشت ، در 14 آگوست ، مردي ترسيده با پليس تماس گرفت و از جنايت هولناكي در خانه خود مطلع شد.

دقايقي بعد تيم جنايي وارد خانه اي در جنوب شهر شدند و اجساد فاطمه چهار ساله و محمد جواد يك ساله را پيدا كردند. پزشكي قانوني اجساد را بررسي كرد و اعلام كرد كه اين دو كودك بر اثر خفگي جان خود را از دست داده اند.

دقايقي بعد ، مادر خانواده به عنوان مظنون قتل شناخته شد و در محل دستگير شد. زن جوان به قتل اعتراف كرد و گفت: بعد از به دنيا آمدن محمد جواد ، من دچار افسردگي پس از زايمان شدم ، اما همسرم گفت اين بازي ها چيست و چقدر خوب است. من هيچ احساسي به بچه ها نداشتم و از آنها متنفر بودم. هر چه به شوهرم گفتم او قبول نكرد. من خودم با 123 تماس گرفتم ، آنها آمدند اما هنوز شوهرم به من اجازه درمان نداد. امروز من بسيار ناراحت بودم و نمي توانستم بفهمم كه چه كار مي كنم تا اينكه نزديك شدم و ديدم كه هر دو فرزندم را خفه كرده ام.

پس از اين جنايت ، جنون مادر به دليل افسردگي پس از زايمان توسط پزشكي قانوني تأييد شد.

خودكشي با حمله به كودك و شوهر

زندگي رومينا و نصير تا سال 1990 به خوبي پيش رفت ، زماني كه آنها هر سه با تولد فرزند خود صاحب سه فرزند شدند. با اين حال ، رومينا پس از زايمان تغيير كرده بود و هر روز بهانه مي گرفت و افسرده مي شد. مرد جوان چندين بار همسر خود را نزد پزشك برد تا اينكه مشخص شد او از افسردگي پس از زايمان رنج مي برد. رومينا تحت نظر پزشك بود و داروهاي آرامبخش به او تجويز مي شد ، اما روحيه دختر روز به روز بدتر مي شد.

در اواخر سال 1991 زن جوان ابتدا به كودك يك ساله خود حمله كرد و سپس در خواب سعي كرد نصير را بكشد ، هنگامي كه او بيدار شد و با رومينا درگير شد. زن قوي ابتدا چند ضربه به مرد جوان زد و سپس به شكم او چاقو زد. نصير با خونريزي شديد ، با پليس و اورژانس تماس گرفت و درخواست كمك كرد. يك ساعت بعد ، يك مرد جوان و يك كودك يك ساله از مرگ نجات يافتند ، اما رومينا جان خود را از دست داد.

اين پرونده تا سال گذشته ادامه داشت ، زماني كه آخرين جلسه در دادگاه برگزار شد. بر اساس حكم قانوني ، پدر و كودك از ضربات وارده به بدن مطلع بودند ، اما خانواده رومينا مدعي شدند كه داماد آنها براي آنها فاجعه ايجاد كرده است.

ناصر در جلسه دادگاه گفت: “پس از تولد پسرم ، همسرم افسرده شد.” او حتي چندين بار با داروهاي آرام بخش خودكشي كرد كه ما توانستيم آنها را نجات دهيم. همسرم رفتار خود را تغيير داده بود و ما روز خوبي نداشتيم. در روز حادثه ، پس از آسيب رساندن به ما ، او خود را با چاقو زد و ما بي گناه هستيم. من هنوز ناراحتم چون عاشق رومينا بودم.

پس از چندين جلسه دادگاه و براي سوگند نخوردن خانواده رومينا ، دادگاه جوانان را تبرئه كرد.

2 كودك بي گناه كه از افسردگي رنج مي برند

در سپتامبر 1994 ، مردي در كورو با پليس تماس گرفت و از جنايت هولناكي خبر داد. تيم پليس آگاهي پس از چند دقيقه جلوي خانه جوانان متوقف شد. هنگامي كه آنها به داخل خانه رفتند ، اجساد دو كودك با حلقهاي شكسته در اتاق پيدا شد. مرد جواني كنار اتاق دراز كشيده بود و زني روي بدن مرده ناله مي كرد. در بازجويي ، جوانان ادعا كردند كه او از كار بازگشته است و كسي در را باز نكرده است. كليد را انداختم و داخل شدم و دو فرزندم را ديدم كه در اتاق خونين افتاده بودند و همسرم بالاي سر آنها بود. پسرم 12 روز قبل به دنيا آمد و دختر شش ساله ام حاصل ازدواج قبلي من بود. هر وقت از همسرم مي پرسيدم ، او فقط مي گفت كه نمي خواهد اين اتفاق بيفتد.

پليس شروع به بازجويي از دختر كرده است. ثريا در مورد قتل دو فرزند گفت: قبل از به دنيا آمدن فرزندانم ، هميشه با همسرم دعوا مي كردم. بعد از به دنيا آمدن پسرم احساس بسيار بدي داشتم و زندگي راحتي نداشتم. امروز بچه هاي من خواب بودند و من دوباره احساس بدي داشتم. ابتدا پسر 12 روزه ام را خفه كردم و سپس با چاقو گلوي او را بريدم. دختر شوهرم از خواب بيدار شد و قصد فرار داشت. ابتدا او را خفه كردم و سپس با چاقو گلويش را شكافتم. بعد از چند دقيقه احساس بهتري داشتم و فهميدم چه كار كرده ام و پشيمانم. پارچه اي آوردم تا دور گردنش بپيچد ، اما ديدم ديگر دير شده است. هنوز متاسفم و ناراحت.

با بررسي وضعيت سلامتي مادر مشخص شد كه او از افسردگي پس از زايمان رنج مي برد و فرزندانش بر اثر اين افسردگي جان خود را از دست داده اند.

قتل نوزاد يك روزه

روز جمعه 18 تيرماه ساكنان يك مجتمع مسكوني در جنوب شرق تهران با سر و صداي عجيبي به خيابان ها آمدند و با پيكر كودكي در پياده رو مواجه شدند. دقايقي بعد ، وقتي موضوع به پليس گزارش شد ، ساكنان مطلع شدند كه همسايه طبقه چهارم به تازگي بچه دار شده است ، بنابراين به مقابل واحد او رفتند و كودك را از بانوي همسايه گرفتند. .

با حضور تيم ويژه قتل در محل مشخص شد كه جسد دختري يك روزه است كه بر اثر شدت ضربه جان خود را از دست داده است.

كارآگاهان با زن 38 ساله تماس گرفتند. او اعتراف كرد كه نوزاد خود را از پشت بام پرتاب كرده است و ادامه داد: ما وضعيت مالي خوبي نداشتيم و در اين فاصله من باردار شدم. در اين مدت هميشه بين من و شوهرم دعوا وجود داشت. روز قبل بچه ام به دنيا آمد و او را به خانه آورديم. من از افسردگي پس از زايمان رنج مي بردم و از خودم مي پرسيدم چرا بچه دار شدم؟ دخترم از صبح گريه مي كند و آرام نمي گيرد. هر كاري كردم نتوانستم او را آرام كنم. آرامش خود را از دست دادم و او را از پشت بام انداختم.

انتهاي پيام

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.